به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ برنامه "تحول در دانشگاه" با محموریت سیاست گذاری نهاد علم و بررسی ایده حکمرانی بر دانشگاه با همت بسیج دانشجویی دانشگاه تهران برگزار شد.
در این برنامه که باحضور علی اصغر پورعزت، دکترای خطمشیگذاری عمومی، مصطفی زالی، دکترای فلسفه و سیدعلی کشفی، دکترای سیاست گذاری عمومی، مدیر مسئول موسسه اشراق برگزار شد هرکدام به بیان نظرات خود پرداختند که در ادامه میخوانید:
علی اصغر پورعزت؛ عضو هیئت علمی دانشکده مدیریت دانشگاه تهران:
سپرسازی از دین برای اثبات حرفهای بی ربط؛ گاهی اوقات زندگیها تحت تاثیر ایدهها هستند. آموزش به گونهای باید باشد که به ذهن انسان ظرفیت محتواسازی بدهد و دیکته گونه نباشند. آموزش پیشرو و گسترش زبان آینده؛ زبان خردستیز حاصل تفکر خردستیز است و زبان خردگرا جامعه خردگرا میسازد و بدین شکل میتوان سیستمی ساخت برای جهان آینده. مطالعات میان رشتهای از میان رفت. حل مسئله به صورت بخشی درآمد. اگر دانشمند به خدمت سیاستمدار برود فاسد میشود و اگر سیاستمدار به خدمت دانشمند برود اصلاح میشود.
دانشگاه باید منتقد حکومت باشد و تلاش کند باری از حکومت بردارد و به مردم کمک کند. این نتیجه نهاد آموزش سالم است. نقطه اهرم تحول و توسعه: آموزش که باعث تسهیل تفکر شود و محتوای آموزش نیمیاش باید به عهده خود دانشجو باشد و خودش تولید محتوا کند و نیمیاش را ما به او بدهیم. آموزش آینده پژوهانه مهم است.
دانشگاه سالم نهاد آموزش سالم ایجاد میکند و این نهاد آموزش سالم در خدمت جامعه دینی قرار میگیرد. از روز اول دانشگاه، دانشجویان مسئولاند. هرکسی میتواند دربار داشته باشد. ما مدیری داریم که کارهایی انجام داده است که سلاطین انجام ندادهاند.
چرا احیای آینده؟ هرکاری که اکنون انجام شود در آینده تاثیرگذار است. جدا کردن دانشکدههای دانشگاه به منزله تضعیف دانشگاه است. بسیاری از کرسی آزاد اندیشیها فایدهای ندارند و به نوعی پرتاب اندیشه هستند و اصولی ندارند.
مصطفی زالی؛ هیات علمی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران:
۱. علم به عنوان واقعیتی ازلی و نهاد سیاست نمیتواند مداخله در علم داشته باشد.
۲. علم امریست زاییدهی نهاد علم و قدرت و حاصل تعامل دانشگاه و قدرت است. ما با علم محض مواجه نیستیم و حاصل تعاملهاست پس نحوه مداخله صحیح نهاد حاکمیت در آن چیست؟
انقلاب فرهنگی؛ باید انقلاب اساسی در دانشگاه ایجاد شود و دانشگاه از حضور اساتید وابسته به شرق و غرب خالی شود. امام خمینی(ره) به دنبال این جریان، ستاد انقلاب فرهنگی شکل میدهد. برای دنبال کردن این هدف جریان اصلاحات با پیاده نظام دانشگاهها نوبت را به دست میگیرد و جریان مقابل اصلاحات احساس میکند که دانشگاه را از دست داده و بعد از آن دانشگاه محل پمپاژ آشوب در کل کشور شد.
بعد از 2خرداد 76 بورسیه به یک جریان تبدیل شد که جریان اصلاحات نگاه خود را اقناع کند. درواقع بورسیه تبدیل شد به یک ابزار سیاسی برای یک جریان خاص که اتفاق دیگری که با دوم خرداد 76 افتاد گفتمان مشارکت در تولید جهانی علم تثبیت شد یعنی انتشار در مجلات جهانی از ابتدای دهه 80 توسط وزارت علوم بعنوان گفتمان مهم در علم سنجی در کشور ما مطرح و تثبیت شد.
تجربه چهل ساله جمهوری اسلامی نشان می دهد که به هرحال نهاد قدرت علم را یک نهاد مثل سایر نهادها مانند اقتصاد و .. می بیند که این نهاد باید نسبتش با جامعه و سیاست های کلی حکومت تعیین کند یعنی قرار نیست ما به شما بعنوان استاد دانشگاه پول بدهیم و در انتها معلوم نباشد که شما چه کار می کنید که بنده با آن مخالفتی ندارم.
آن چیزی که چالش اصلی حکمرانی علمی در کشور ما است اینکه نحوه مداخله نهاد سیاست در نهاد علم در این چهل سال یک مداخله سطحی و شتاب زده بود.
سیدعلی کشفی؛ دکترای سیاست گذاری عمومی ، مدیر مسئول موسسه اشراق:
شکل دهی به عمل سیاسی به چه معناست؟ ما خواسته یا ناخواسته در میدان سیاسی قرار داریم. در میدان سیاسی، ما با نیروهای سیاسی مواجه هستیم و شکل دهی از طرف دولت صورت میگیرد و مقامتی از طرف نیروهای درون دانشگاه. چرا مقاومت؟ به خاطر اینکه دانشگاه به عنوان یک نهاد بتواند خودش را بازیابی کند. آیا میشود به سادگی از مکتب دانشگاه تهران سخن گفت؟
به سختی میتوان از وجود یک مکتب علمی سخن گفت و دانشگاه باید سنت خود را پیدا کند و عمل سیاسی به آن جهت میدهد وقتی که نهاد علم بدین شکل در دانشگاه تشکیل بشود ما میتوانیم از دانشگاه سخن بگوییم.
نیروهایی در دانشگاه نهادیابی و نهادمندی مقاومت می کنند که این نهادمندی متضمن سنت مندی است. برای مثال در حوزه های علمی خود فاقد مکاتبی هستیم اما آیا ما می توانیم به راحتی از مکتب دانشگاه تهران سخن بگوییم؟ ما به سختی می توانیم از وجود یک مکتب علمی در دانشگاه سخن بگوییم اینکه دانشگاه بتواند سنت خود را پیدا کند باید جهت سیاسی خود را پیدا کند. که در عمل سیاسی باید مواردی را رعایت کرد:
- کشف نیروها یعنی تا زمانی که ما نیروها را در میدان عمل کشف نکنیم نمی توانیم از عمل سیاسی سخن بگوییم.
- بنیادگذاری جهت یعنی نیروهای سیاسی باید بتوانند این جهت را در میان خودشان کشف کنند و به منظور دستیابی به جهت اجتماعاتی تشکیل دهند.